
اگر دیدن آینده امکان پذیر باشد، آیا دوست دارید آن را ببینید؟ اگر سوار آسانسوری شوید که شما را به آینده ببرد، چه میکنید؟ اگر آینده بدی در انتظارتان باشد، چگونه با آن مواجه میشوید؟ جنی گرین ناخواسته آینده را میبیند. او سوار آسانسوری می شود که قبلا کار نمیکرده است و یک دفعه تمام دنیای او زیرورو میشود.
جنی هنگام رفتن به خانه بهترین دوستش، اتمن، متوجه میشود که دقیقاً یک سال از زمان حال جلوتر رفته است. در مدت زمانی که سپری میشود تا جنی ماجرا بفهمد، با او همراه شوید و ببینید با هر طبقهای که بالا میرود، دنیایش تغییر میکند و چطور یک حادثه کوچک میتواند تغییرات بزرگی ایجاد کند. آیا جنی میتواند به طرقی به گذشته برگردد و آینده را تغییر دهد؟
ـ ماشین را نگه دار!
پدر رویش را برمی گرداند و می گوید:
ـ چی گفتی؟
اتومبیل تکان می خورد و از جاده منحرف می شود.
مادرم جیغ می کشد:
ـ خدای بزرگ، تام!
و هم چنان که از کیفش دستمالی بیرون می آورد، محکم به دسته ی صندلی اش می چسبد.
تکرار می کنم:
ـ نگه دار!
حتی شاید یک لحظه ی بعد هم دیر باشد. دستمال را از مادر می گیرم و در دهان کریگ ( ۱) فرو می کنم.
پدر اتومبیل را به موقع نگه می دارد و کریگ از روی صندلی به بیرون می پرد و به طرف سنگفرش شانه ی جاده می دود و همان جا بالا می آورد.
تا آخر راه، ماشین بوی گند می دهد.
دماغم را با صدا بالا می کشم و می گویم:
ـ مامان، باید یک عالمه خوش بوکننده ی هوا بزنی.
کریگ نیشگونم می گیرد و وقتی شیشه را پایین می کشم و سرم را بیرون می برم، زیرلب می گوید:
ـ جنی ( ۲) ، من که اصلاً این جا بالا نیاوردم.
به تعطیلات خانواده ی گرین ( ۳) خوش آمدید. نام فامیل ما گرین است، طبیعت ما هم سبز و شاد است، البته صرف نظر از ظاهر فعلی برادرم. مادرم هم حال و روزی بهتر از او ندارد. البته او حالا هشت ماهه باردار است و همین بهانه ی خوبی شده برای حساس بودنش، به خصوص حالا که بابا هم پشت فرمان است.
راستش با چشم بسته هم این سفر برایم قابل پیش بینی است.
- jigar-tala
- ۱۵/۰۱/۱۳۹۹
- 96 بازدید